تبعیض جنسیتی را میتوان بهسادگی هرگونه رفتار، باور یا رویکردی دانست که حقوق برابر زنان و مردان را نادیده میانگارد و باعث میشود تا فرصتها و امکانهای منصفانه به منظور مشارکت فعال همه افراد جامعه انسانی از بین رود. این مقاله نگاهی اجمالی است به برخی از مهمترین عوامل و موارد تبعیض جنسیتی در نظام آموزشی کشور؛ عواملی سبب شده نظام آموزشی ایران فاصله زیادی با استانداردهای آموزشی جهانی داشته باشد و تاثیرات نامطلوب آن، روزبهروز تمام اجزای نهاد آموزش از آموزگاران و کارکنان پشتیبانی و مدیران خرد و کلان گرفته تا دانشآموزان و خانوادههای آنان را تحت تاثیر قرار دهد و به بازتولید تبعیض جنسیتی در جامعه منجر شود.
باید یادآور شد که تبعیض جنسیتی در آموزش مسالهای جهانی است و با وجود تلاشهای بسیار برای مبارزه با این معضل جهانی، هنوز هم در تمام دنیا مساله تبعیض جنسیتی یکی از مهمترین چالشها در سیاستگذاری آموزشی است. اگر چه بخشهایی از مواردی که در ذیل میآید، کم و بیش در سایر نقاط دنیا نیز جزو چالشهای سیستم آموزشی است اما بیشتر موارد، مشکلات و مسایلی هستند که به شکل ویژه در جغرافیای آموزشی کشورمان با آن دست به گریبان هستیم و عموما نتیجهوجود قوانین و سیاستگذاریهای تبعیضآمیز در نظام آموزش کشور برای دههها است.
***
۱- سهم نابرابر در ساختار سازمانی
ماده ۱۰۲ قانون برنامه ششم توسعه دولت، دستگاههای اجرایی را مکلف کرده بود تا ۳۰ درصد پستهای مدیریتی در وزارتخانهها به زنان اختصاص یابد؛ با این حال به گفتهی فرحناز میناییپور، مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان، در سال ۱۳۹۹ با وجود ۵۰۰ هزار معلم زن که ۶۰ درصد از کل معلمان را تشکیل میدهند؛ زنان سهم ناچیزی در ردههای مدیریتی وزارت آموزش و پروش داشتهاند. از مجموع ۳۰ پست مدیریتی حوزه وزارت، تنها دو معاون وزیر و یک رئیس سازمان زن هستند. همچنین از ۳۲ مدیر کل استانی تنها یک مدیرکل زن، از ۲۲۰ معاون مدیرکل استانی فقط ۲۳ نفر زن، از ۷۵۰ رئیس منطقه تنها ۲۴ نفر زن و از ۳۲ مدیر کل کانون پرورش فکری، ۱۱ نفر زن هستند. در ادارات آموزش استثنایی تنها ۱۱ رئیس زن وجود دارد. در مجموع تنها هفت درصد از معلمان زن در بخش مدیریت آموزش و پرورش حضور دارند.
- یک پژوهش دیگر در زمینهی مقایسه میزان مدیران مرد و زن در سال ۹۸ حکایت از آن دارد که سهم مدیران مرد در سطوح مدیریتی مختلف ۴/۳۸ برابر بیشتر از زنان است. نگاهی گذرا به شاخصهای توسعه انسانی (HDI) نشان از تناسب و ارتباط منطقی بین شاخصهای توسعه انسانی هر کشور با میزان برابری جنسیتی در آموزش دارد. کشورهایی که شاخصهای توسعه انسانی بهتری دارند، از شاخصهای آموزشی بهتری از جمله در زمینه رفع تبعیض جنسیتی برخوردار هستند.
۲_ جنسیتزدگی معیارهای تایید صلاحیت در فرآیند گزینش:
پس از کسب نمره لازم و قبولی در آزمون استخدامی، صلاحیتهای اخلاقی و سیاسی و اجتماعی معلمان باید به تایید هستههای گزینش برسد. اگر چه هیچ گزارش رسمی درباره ماهیت مصاحبههای هسته گزینش و پرسشهایی که در آنجا پرسیده میشود، منتشر نشده است، با این وجود بر اساس گزارشهای شفاهی معلمان، در کنار سوالات ایدئولوژیک ( از جمله پرسشهایی از ماهیت احکام فقهی، مبادی بودن به آداب مذهبی، اعتقاد به نظام ولایت فقیه، شرکت در مناسک سیاسی و نماز جمعه و …)، پرسش از فلسفه حجاب و سوال از میزان پایبندی به پوشش اسلامی مورد تایید نظام سیاسی حتی در خارج از محیط مدرسه یا در روابط شخصی، بخش ثابتی از سوالات و تحقیقات هسته گزینش درباره معلمان زن است. دایرهی پرسش از حجاب زنان متقاضی استخدام در آموزش و پرورش، به خود آنها منتهی نشده و در مواردی پوشش زنان خانواده و دوستان و افراد نزدیک را نیز شامل میشود. علاوه بر آن تحقیقات محلی که هستههای گزینش انجام میدهند شامل تجسس از روابط شخصی افراد و از جمله نحوه پوشش زنان است که از مصادیق دیگر تبعیض جنسیتی علیه زنان است که با وسعت و شدت بیشتری در مقایسه با مردان اعمال میشود. اگر چه گزینش عقیدتی و ایدئولوژیک از چالشهای فراروی تمام معلمان آموزش و پرورش است اما این بخش نیز از جمله مورادی است که معلمان زن با موانع بزرگتر و قدرتمندتری برای استخدام در آموزش و پرورش مواجه میشوند.
۳- ممنوعیت تدریس دبیران مرد برای دختران
در نظامهای آموزشی مبتنی بر برابری جنسیتی، صلاحیتها و توانمندیهای حرفهای و شغلی، معیار به کارگیری معلمان زن و مرد است. اگر بپذیریم که تفکیک جنسیتی مدارس و دانشآموزان از جمله مهمترین موارد تبعیض جنسیتی در نظام آموزش کشور است، اما صرفا محدود به دانشآموزان نمانده و این شکل از تبعیض جنسیتی به معلمان نیز گسترش پیدا کرده است. در ماده ۳ آییننامه مبنی بر تفکیک جنسیتی مدارس پسرانه و دخترانه، به تطابق جنسیت کارکنان مدرسه با دانشآموزان تاکید شده است. در تبصره همین ماده نیز آمده است که تنها در مناطق روستایی، عشایری و مدارس مناطق صعبالعبور که تعداد دانشآموزان کم است و امکان تاسیس مدرسه مستقل وجود ندارد میتوان از معلمان غیرهمجنس استفاده کرد. و باز طبق سیاستهای منابع انسانی آموزش و پرورش، استفاده از نیروی متخصص غیرهمجنس (یعنی دبیران مرد) در مدارس دخترانه، صرفا در پایه دوازدهم و به شرط فقدان نیروی متخصص همجنس (یعنی دبیران زن) مجاز خواهد بود.
تبعیض جنسیتی موجود در سیاستهای آموزشی با عنوان تفکیک جنسیتی یا استفاده از نیروی آموزشی همجنس، در مرحله اجرا و در مواجهه با کمبود نیروی متخصص، سویه تبعیضآمیزتری نیز به خود میگیرد. به این شکل که علیرغم ممنوعیت عنوان شده، در مواردی به دلیل کمبود نیروی آموزشی متخصص در دبیرستانهای دخترانه به دبیران مرد به شکل موردی مجوز تدریس در مدارس دخترانه داده میشود در حالی که هرگز به یک دبیر زن مجوز تدریس در مدارس پسرانه داده نمیشود. در یکی از آخرین موارد محمدمهدی کاظمی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در اردیبهشت ۱۴۰۱ برای چندمین بار خبر از ممنوعیت تدریس دبیران مرد در مدارس متوسطه دخترانه داد در حالیکه چنین ممنوعیتی برای دبیران زن چنان بدیهی فرض میشود که هرگز در خبرها نیز به آن اشارهای نمیشود.
۴_ سهمیهبندی در رشتههای دانشگاهی
دسترسی به نظام فراگیر آموزشی ایجاب میکند تا تمام دانشآموزان بتوانند فارغ از جنسیت خود برای تحصیلات دانشگاهی، متناسب با علاقه خود در هر رشتهای که میخواهند تحصیل کنند؛ با این حال سیاستگذاران آموزشی که در متن کتابهای درسی سعی دارند تا جنسیتزدگی را در محتوای کتابها با تفکیک جنسیتی در مشاغل به دانشآموزان بیاموزند، در انتخاب رشتههای دانشگاهی نیز تلاش کردهاند تا سیاستهای تبعیض جنسیتی را اعمال کنند و دانشجویان دختر و پسر را از فرصتهای آموزشی برابر و منصفانه در مقطع تحصیلات دانشگاهی محروم کنند.
پذیرش دانشجو بر مبنای تبعیض جنسیتی در همان اوایل انقلاب ۵۷ صورت قانونی به خود گرفت و با اعمال سیاستهایی در جریان انقلاب فرهنگی، ادامه تحصیل دختران در برخی از رشتههای دانشگاهی با محدودیت مواجه شد. اگر چه به ظاهر این محدودیت برای تحصیل دختران در برخی رشتهها در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۸ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی لغو شد اما آن را مقید به تحصیل در رشتههایی کردند که منع شرعی یا اجتماعی و عملی برای دختران نداشته باشد.
با افزایش ورود دختران به دانشگاهها در دهه هفتاد شمسی، شیوههای جدیدی از سیاستهای تبعیضآمیز پذیرش دانشجو در قالب تعیین سهمیه و سقف جنسیتی برای برخی رشتهها اعمال شد. اولین بار در اواخر فروردین ۱۳۸۲ رئیس سابق سازمان سنجش از ایجاد سقف ۵۰ درصدی در برخی از رشتههای تحصیلی از قبیل کشاورزی و زراعت، آبیاری، باغبانی، ماشینآلات کشاورزی، مهندسی معدن، مهندسی مواد، پزشکی و فیزیوتراپی برای داوطلبان دختر خبر داد. این سهمیهبندی جنسیتی در دفترچههای کنکور سال ۱۳۸۳ اعمال شد. در همان سالها وزارت بهداشت اعلام کرد که سهمیهبندی جنسیتی ۵۰ درصد را برای برخی رشتههای پزشکی میگذارد و از سال ۸۳ تا به امروز ممنوعیت پذیرش یا محدود کردن تعداد داوطلبان دختر در بسیاری از رشتهها کماکان ادامه دارد. این تبعیض جنسیتی در مواردی نیز مردان را هدف قرار داد و به عنوان نمونه مردان از ادامه تحصیل در برخی از تخصصهای پزشکی مثل زنان و زایمان یا مامایی محروم شدند.
۵_ عدم مشارکت برابر زنان و مردان در تالیف کتابهای درسی
اگر چه تعداد زنان در آموزش و پرورش بیشتر از مردان است اما مانند پستهای مدیریتی، سهم زنان در تالیف کتابهای درسی نیز ناچیز است. بنابر پژوهشی که در سال ۱۳۹۱ با عنوان «بازنمایی کلیشههای جنسیتی در کتابهای فارسی دوره پنج ساله ابتدایی» ۷۶ درصد مولفان کتابهای درسی مردان هستند و سهم زنان در این زمینه فقط ۳۳ درصد است. با مراجعه به آخرین نسخه کتابهای درسی در سالهای اخیر نیز میتوان این آمار را تایید کرد. برای مثال کتاب فارسی اول دبستان را ۱۰ نفر تالیف کردهاند که از این میان فقط ۲ زن در تالیف مشارکت داشتهاند.
۶_ محتوای جنسیتزده کتابهای درسی
با نظر به کتابهای درسی بهراحتی میتوان دریافت که هم محتوای تصویری و هم محتوای متنی کتابها آکنده از «استریوتایپ»ها یا کلیشههای جنسیتی است. سیاستگذاری در تالیف کتابهای درسی به گونهای است که کودکان را آماده سازد تا درحوزهی مشاغل، نقشهای اجتماعی و مشارکت در حوزهی سیاسی بر اساس الگوهای ایدئولوژیک نظم سیاسی عمل کنند. هر اندازه میزان این جنسیتزدگی در کتابهای درسی دوره ابتدایی پنهان باشد، با این حال در کتابهای دوره متوسطه جنسیتزدگی به صورت آشکار تبلیغ میشود. نتایج یک پژوهش نشان میدهد که از نظر کمّی، زنان حضور چندانی در کتابهای درسی مورد بررسی ندارند و به مردان بسیار بیش از زنان پرداخته شده است. از نظر کیفی نیز، زنان در همان اندک موارد حضو نیز کاراکترهایی ضعیف، عاطفی، نیازمند کمک و مطیع مردان بازنمایی میشـوند. در مقابل، مردان در موارد بسیاری صاحبقدرت، دانا و عاقل، مدیر و کاردان، شجاع و جنگنده تصویر شدهاند. بهنظر میرسد کلیشههای جنسیتی رایج در اجتماع، در کتابهای مورد بررسی نیز بازتولید شدهاند.