تاریخ صدور بیانیه: ۱ فروردین ۱۴۰۱
تشکل صادر کننده بیانیه: انجمن صنفی معلمان خراسان شمالی
بهنام خداوند جان و خرد
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
<خیام>
نوروز آیینی کهن، یادگاری فرهنگی از نیاکان ایرانیان و بهانه ای برای گذار از کهنگی، خطا، اشتباه، کینه و تصمیم و اراده ای تازه برای دگرگونی بهتر میباشد. در وصف اینعید و سنت کهن بسیار شنیده و آیین زیبای بسیار ازان دیده ایم.
انجمنصنفی فرهنگیان خراسان شمالی این عید بزرگ باستانی را به تمامی هموطنان و اقوام ایران زمین و تمامی باورمندان به آن در سراسر گیتی، شادباش میگوید و آرزو دارد که در سال نو و سده ی جدید آرامش و آسایش مژده ی نوروزی باشد برای ایران و جهان.
سالها این نوروزها آمدند و رفتند و نیایشهای نوروزی و آرزوهای قشنگ و امیدواری برای زندگی بهتر و روابط نیکتر همچنان جاریست و چون به پایان سال میرسیم میبینیم که نه تنها خیلی از آرزوهای نیک برآورده نشده است بلکه شرایط جامعه و امید به زندگی بسی تاسف بارتر نیز گشته است.
راه برون رفت ازین وضعیت تنها یکیست و آن راه یک دلیست.
یکدلی گفتار و کردار تمام افراد جامعه بویژه کاربدستانی که گاها با پندارهای غلط,خویش را دلسوز و دیگران را جانسوز تصور میکنند.
تا آزادی و برابری بدیهی ترین حق انسانها و پیش نیاز توسعه اجتماعی و فرهنگی فراهم نگردد دم از توسعه اقتصادی و عمرانی و سیاسی و … زدن گزاف گویی بیش نیست.
امروزه بهواسطه کج رفتاری خیلی از مسئولان و قانون شکنی بسیاری از کاربدستان و آموزشهای ناکافی دو گوهر مهم همگرایی جامعه یعنی اعتماد و اخلاق را نابود کردهایم.
آنگاه که مسئولی قانون گریز و فاسد باشد و دروغ و ریا در جامعه رونق یابد، اعتماد مردم سلب میشود و چون زندگی بر شهروندان سخت آید، اخلاق نیز زیر نقاب تنگدستی رنگ میبازد.
اگر دیر بجنبیم و بر مسیر رفته تاکنون پابفشاریم, تنگدستی، نابرابری، ستم و فاصله طبقاتی اکثریت تهیدست با اقلیت فرادست و بی اعتمادی در زمینه های مختلف، جامعه را به هرج و مرج خواهد کشاند و به جایی خواهد رسید که با زور و سرکوب نیز نتوان از هم گسیختگی ها پیشگیری کرد. هرچند که جبر نه منطقیاست و نه قانونی و نه کارآمد!!
برای نمونه جامعهی فرهنگیان سالیان است که معترض بیعدالتی و برخوردهای قهری در جامعه میباشد.
این گروه فرهیخته جامعه با درک درست شرایط کنشگری کرده است. باوجود تنگناها در دوره جنگ ۸ ساله نه تنها برای مجموعه خویش خواستهای نداشته که با کمکهای بیشمار و حضور میدانی در صحنههای نبرد نهایت فداکاری خویش را بروز دادهاست. با حضور مستقیم درمیدان جنگ، کسری رزمنده و با افزایش ساعات تدریس، کسری آموزگار را جبران کرده است.
در دوران پساجنگ، دوره بازسازی، نیز دندان بر جگر گذاشت و بامید بهبود اوضاع جامعه باز هم همراه و همنوا بود اما گویی این همدلی و اعتماد راه سواستفادهی برخی مسئولین را باز گذاشت و سودجویی برخی افراد تا جایی پیش رفته که حتی از خیانت به ملت و میهن نیز ابایی ندارند.
اگر بهجای خاموش کردن فریاد انتقادی فرهنگیان دهه ی هفتاد و اوایل دهه هشتاد سدهی پیش، پای درد دل آنها مینشستند آیا امروز شاهد پولی شدن و طبقاتی شدن آموزش فرزندان و زیرپاگذاشتن اصول قانون اساسی میبودیم؟
اگر عدالت جاری میشد آیا امروز شاهد اینهمه عنوان برای آموزگاران و دبیران با اختلاف طبقاتی بسیار بودیم ؟
وقتی رسالت و زحمت یکیاست، معلم رسمی، پیمانی، حق التدریسی، خرید خدماتی، سرباز معلم، معلم آزاد، کارنامه سبز و… جز ظلم و بیعدالتی چه مفهومی دارد؟
از رویه سرکوب چه حاصل گشتهاست؟
فقط در استان کوچک خراسان شمالی به بهانههای واهی و اتهامات کاملا بیاساس معلمانی بازداشت و محاکمه شدند و پروندهایی نیز جاری، آیا مطالبهگری فرهنگیان مسکوت شد و آیا اصولا با این رویه درد و زخم کهنه جامعه فرهنگی و دیگر اقشار درمان شده است؟
در سطح کشور معلمان بسیاری آسیب دیده ی صنفی گشته اند چرا که بخاطر انتقاد و اعتراض به وضع موجود آموزش و پرورش ولی به بهانههای واهی از طرف حاکمیت و دستگاههای امنیتی با همکاری دستگاههای قضایی زخم خورده اند، زخم زندان و اخراج و انفصال و…
از برخوردهای زشت و کریه با هموطنان بویژه اجتماعات فرهنگیان مانند, برخورد با معلمان فارس، کرج، مریوان، رودسر، اصفهان، تهران، خوزستان مازندران و… جز سلب اعتماد عمومی و خوراک رسانه ای برای آبرو بری ایران چه حاصل گشته است!؟
تاکنون مشاوران دلسوز و آگاهی برای شیوه پاسخ به مطالبات شهروندان بویژه فرهنگیان برگزیده نشده است، دست کم برای آینده چارهای بهتر بجویید مبادا روزی برسد که زندانها خانه دوم معلمان گردد بهجای مدرسه !!
حال که سالی نو گشته آرزوهایی تازه و زیبا بر زبانها جاری شده، بیاییم با همدلی بیشتر و در کنار یکدیگر،
دست در دست هم میهن خویش کنیم آباد
تعدادی از معلمان آسیب دیده صنفی استان خراسان شمالی:
علی فروتن سعیدحق پرست مصطفی رباطی حسن جوهری حمیدرضارجایی (هریک ۱۲ میلیون تومان جریمه بدل از حبس)
محمدرضارمضانزاده (چهارسال حبس، درحال گذران حکم بعد از ۱۴ ماه حبس تحت مراقبت الکترونیک دراستان)
یعقوب یزدانی (۲ سال حبس، هم اکنون درحال گذران حبس، بندباز)
حسین رمضانپور (شش ماه حبس و پرونده باز دیگر، درحال گذران حبس)
معلمان صنفی زندانی دیگر استانها:
اسماعیل عبدی (زندان)
محمدتقی فلاحی (زندان)
لطیف روزیخواه (زندان)
و…
معلمان دارای پرونده یا منتظر حکم:
جعفر ابراهیمی، تهران
عزیزقاسمزاده، رودسر
مهدی فتحی، پاسارگاد
شعبان محمدی و اسکندرلطفی، مریوان
اصغر امیرزادگان فارس
اسماعیل فرهنگ منش و مریم زیرک، قزوین
سارا سیاهپور و شبنم بهارفر و رادا مردانی، البرز
سعیدحقپرست، بجنورد
معلمان خوزستان ,هشت نفر
معلمانی ازفارس
معلمانی ازاصفهان
معلمانی ازسقز
و…
با یاد دیگر معلمانی که با استقامت خویش زندان را شرمنده کردند:
رسول بداقی، محمودبهشتی، علی اکبر باغانی، محمود باقری، مختار اسدی، هاشم خواستار، محمدحسین سپهری، محمد داوری، حمید رحمتی، علیرضا هاشمی و …
کنشگری، دشمنی نیست بلکه نقد وتلاش برای بهبود اوضاع اجتماعی است.
هیچ انسان عاقلی مسئول خوب و درستکار را به چالش نمیکشد، پس برای دفاع از کاربدستان ناتوان و بویژه سواستفاده گر این همه انسان دلسوز را فدا نکنیم.
به امید ایرانی آباد و آزاد و همدل
انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی
یکم فروردین ماه ۱۴۰۱
آغاز سده۱۵ همایون باد
نوروزتان پیروز
هر روزتان به روز