آنچه در ادامه میخوانید متن مصاحبهی ویل برِم (Will Brehm) میزبان پادکست FreshEd با هالا هولمارسداتیر (Halla Holmarsdottir)، استاد دانشکده آموزش و مطالعات بینالملل دانشگاه متروپولیتن اسلو در نروژ است. خانم هولمارسداتیر هماکنون هدایت یکی از پروژههای بزرگ اتحادیه اروپا را برعهده دارد که عنوان آن تأثیر تحولات فناوری بر نسل دیجیتال (DigiGen) است. این پروژه بر تاثیر فناوری دیجیتال بر زندگی کودکان و افراد در سنین کم در اروپا متمرکز است.
ویل برِم در قسمت ۲۱۷ از پادکست خود با هالا هولمارسداتیر دربارهی انواع شکافهای دیجیتال که خصوصا در دوران همهگیری کرونا بیشتر به چشم آمدند صحبت میکند. او در این گفتگو در تلاش است تا پاسخی به این پرسشها بیابد که کودکان و نوجوانان چگونه از تحولات تکنولوژیکی در زندگی روزمره خود استفاده میکنند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند؟ مدارس و سیستمهای آموزشی چگونه با این تغییرات سازگار میشوند؟ و وقتی صحبت از فناوری و آموزش به میان میآید، چه چیزی ممکن است از دوران همهگیری کرونا بیاموزیم؟
ویل بِرِم: هالا هولمارسداتیر به پادکست سازمان ناسودبَر فرشاد (FreshEd) خوش آمدید.
هالا هولمارسداتیر: ممنون ویل. خوشحالم که اینجا هستم.
ویل بِرِم: بعد از اینکه مدارس در سراسر اروپا به خاطر شیوع بیماری کووید تعطیل شدند، آیا توانستند اکثرا به سرعت و به راحتی کارشان را به صورت آنلاین ادامه بدهند؟
هالا هولمارسداتیر: سوال خوبی است. من فکر نمیکنم که اکثر مدارس شیوه تدریس را بهراحتی تغییر دادند. البته بسیاری از مدارس شیوه کارشان را تغییر دادند، اما تحقیقاتی داریم که نشان میدهند بسیاری از معلمان، واقعاً به سختی تلاش کردند تا بتوانند آموزشها را به صورت آنلاین انجام بدهند. فکر میکنم آنچه در سراسر اروپا شاهدش هستیم شکاف جغرافیایی است، در حالی که در برخی کشورها – مثل نروژ که من در آن زندگی می کنم – وضعمان نسبتاً خوب است، زیرساختهای خوبی داریم، و در زمان کووید بیشتر مدارس کامپیوتر و بسیاری از خانهها اینترنت داشتند، در جنوب اروپا کشورهایی مانند یونان از نظر ارتباط اینترنتی منازل و مدارس دچار کمبود زیرساخت های لازم هستند. یا در رومانی، تقریباً به ۲۵ درصد کودکان در طول دوران کووید دسترسی وجود نداشت. بنابراین، فکر میکنم آنچه که ما شاهد آن بودیم، در اصل شکاف از نظر اقداماتی بود که کشورها میتوانستند انجام بدهند.
ویل بِرِم: پس در اروپا در بین کشورهای مختلف نوعی شکاف دیجیتالی وجود دارد؟ در داخل کشورها اوضاع چطور است؟ آیا مثلا ممکن است بخشهای روستایی در یک کشور مشخص زیرساختهای دیجیتالی کمتری برای آموزش آنلاین داشته باشد؟
هالا هولمارسداتیر: بله، همین طور است. اگر برای نمونه نسبت خانوارهایی را که در سال ۲۰۱۸ در اروپا به اینترنت دسترسی داشتند درنظر بگیریم جواب مثبت است. دادههایی داریم که نشان میدهند کشورهایی مانند هلند، بریتانیا، آلمان، فنلاند و دانمارک دسترسی بسیار بالایی به اینترنت دارند. بله، از هر ۱۰ خانوار ۹ خانوار اینترنت دارند، اما کشورهایی مانند بلغارستان هستند که طبق گزارشها در آنها این رقم ۷۲ درصد است، و بعد از آن قبرس، رومانی، یونان و پرتغال قرار دارند که دسترسی بسیار کمی به اینترنت دارند. و بعد مسلما شکاف بین زندگی روستایی و شهری وجود دارد. چون در برخی کشورها، زیرساختهای اصلی، وجود ندارد. بنابراین، میتوانیم اینطور بگوییم که آنچه ما به طور کلی آن را شکاف بین دانشآموزان در انجام تکالیف مینامیدیم، حالا از بسیاری جهات باید آن را شکاف آموزشی بنامیم.
ویل بِرِم: شکاف در انجام تکالیف یعنی چه؟
هالا هولمارسداتیر: معنای آن این است که با توجه به اینکه حالا معلمها بیشتر و بیشتر از ابزارهای دیجیتال استفاده میکنند و از بچهها هم همین را میخواهند، مثلا به طور دایم به دانشآموزان میگویند آنلاین شوید، این موضوع را «سرچ کنید»، آن کار را انجام دهید. در عین حال وضعیت هم تغییر کرده است، برای مثال دایرهالمعارف در خانهها وجود ندارد. در نسل ما یا هر خانواده یک دایرهالمعارف داشت یا برای مطالعه باید به کتابخانه میرفتی. اما الان باید آنلاین شوید موضوعی را در گوگل جستجو کنید، یا گزارشی بنویسید یا یک پاورپوینت برای ارائه درست کنید. بنابراین، وقتی معلمان چنین تکالیفی میدهند، والدین باید زیرساختهایی در خانه داشته باشند که به کودکان امکان انجام این کارها را بدهند. و به آن شکاف در انجام تکالیف میگویند. اکنون آنچه قبلا به شکل شکاف در انجام تکالیف دیده میشد، به علت اینکه بسیاری از آموزشها به صورت آنلاین انجام میشوند به یک شکاف آموزشی تبدیل شده است.
ویل بِرِم: یعنی مساله دیگر فقط انجام تکالیف در خانه بعد از ساعت مدرسه نیست، بلکه در واقع خود مدرسه است که از نظر دسترسی به آموزش آنلاین به شکاف تبدیل شده است.
هالا هولمارسداتیر: دقیقا. و بعد شاهد شکافهای مختلفی هستیم. آنچه که به آن سطح شکاف میگوییم. در داخل کشورها سطوح مختلفی از شکاف را تجربه کردهایم.
ویل بِرِم: مانند؟
هالا هولمارسداتیر: درباره شکاف دیجیتال که ما آن را اولین سطح شکاف در نظر میگیریم و منظور دسترسی به اینترنت است، صحبت کردیم. در بسیاری از کشورها، نه در همه کشورها، هنوز چنین شکافی از نظر جغرافیایی وجود دارد. مدارس و خانهها در برخی کشورها به اینترنت دسترسی ندارند. بعد از آن به سطح دوم میرسیم، که مربوط به آمادگی و برخورداری از مهارت استفاده از فناوری است. آموزش چنین مهارتی را در اختیار افراد جوانتر قرار میدهد. شکاف سطح سوم هم داریم که عموما به شیوه کاربری دیجیتال برمیگردد. به دیگر سخن، این شکاف به ماهیت فناوری مربوط میشود، و اینکه چگونه در یادگیری دانشآموزان ادغام میشود. برخی از محققان آن را مزایای اجتماعی یا فرهنگی ناشی از دسترسی و استفاده از اینترنت مینامند. بنابراین میتوان آن را نوعی سرمایه فرهنگی در نظر گرفت. بعد به مباحث محققانی میپردازیم که درباره تقسیمبندی سطح چهارم که مربوط به مساله نمایندگی میشود، صحبت میکنند. اینکه آیا طیف تجربیات و دیدگاههای مختلف دانشآموزان را دربرمیگیریم؟ آیا به مساله نمایندگی از منظر قومیتهای مختلف نگاه میکنیم؟ در اینجا میتوانیم درباره نحوه طراحی فناوری و اینکه چه کسی آن را طراحی میکند، صحبت کنیم که عموماً مردان جوان سفید بودهاند. تعداد کمی از زنان در صنعت فناوری نقش دارند، اما کم کم زنان بیشتری به این صنعت وارد میشوند. اما آیا رنگینپوستان زیادی هم دخیل هستند؟ بنابراین، حالا جنبه نمایندگی دارد بیشتر مطرح میشود و دربارهاش به عنوان یک شکاف احتمالی دیگر بحث میشود.
ویل بِرِم: بنابراین، این چهار سطح مختلف شکاف، به شیوههای مختلف در سراسر اروپا وجود دارند. قابل تصور است که در کشورهای دیگر هم همینطور باشد. اما اگر برگردیم به اروپا، آیا میدانیم این شکافها اصلا چرا به وجود آمدهاند؟
هالا هولمارسداتیر: فکر میکنم به زیرساختها مربوط میشوند. منظورم این است که اگر به کشورهایی نگاه کنیم که دسترسی نسبتاً کمی به اینترنت دارند [به این نتیجه میرسیم]. کشورهای این چنینی در جنوب اروپا و میانه اروپای شمالی وجود دارند. کشور آلمان نمونه واقعا جالبی است، کشور بزرگی است که در داخل آن شکافهایی وجود دارد. اما کشورهای نسبتا کوچکی مانند فنلاند، دانمارک، لوکزامبورگ، سوئد و همچنین انگلستان را نیز در اروپا داریم. کشورهای بزرگتر دیگری در بخش جنوبی داریم که به تازگی به اتحادیه اروپا پیوستهاند. بعد کشورهایی را داریم که روستاییتر از برخی دیگر هستند. از جمله این کشورها یونان، و قبرس را داریم که کشور کوچکی است. اما کشورهایی مانند رومانی یا بلغارستان هم هستند که در آنها نابرابری زیاد است. بنابراین، فکر میکنم این شکافها بر نابرابریهای موجود در جامعه هم استوار هستند. وقتی به جنبه فناوری میپردازیم، این موضوع برجستهتر میشود.
ویل بِرِم: صحیح. آیا ارتباطی هم وجود دارد با شیوهای که این کشورها بودجه سیستم آموزشی خود را تأمین میکنند و اینکه چقدر هر کدام از این کشورها احتمالا در زیرساختهای متنوع دیجیتال سرمایهگذاری میکنند؟
هالا هولمارسداتیر: فکر میکنم باید همینطور باشد. واقعاً به این موضوع به این شکل خاص توجهی نشده است، یا حداقل من شخصاً اطلاعات زیادی ندارم. اما از بحث با همکاران شاغل در برخی از این کشورها متوجه شدهام شکاف بزرگی در نیازها وجود دارد. آلمان کشوری است که وضعیت نسبتاً خوبی دارد. از نظر صنعتی به نوعی موتور اروپا محسوب میشود. اما کشوری است که برای تامین زیرساختها در تمام مدارس هزینه زیادی صرف نکرده است. بنابراین، واقعاً شکاف بزرگی را بین آن با مثلاً نروژ میبینیم که تنوع جغرافیایی زیادی دارد اما یکی از کشورهایی است که خیلی زود در مناطق روستایی و مدارس به اینترنت وصل شده بود اما آلمان واقعاً در این زمینه هزینه نکرده است. بنابراین، می توانیم تفاوتهای قابل توجهی را بین کشورها مشاهده کنیم. کشورهایی مانند رومانی را هم داریم که در آن گوناگونی جمعیت و نابرابری در جامعه بسیار پررنگ است. فکر میکنم فراهم کردن همزمان زیرساختها برای همه مناطق واقعاً دشوار یا چالشبرانگیز بوده است.
ویل بِرِم: جدا از برنامهریزی آموزشی در سطح ملی در کشورهای مختلف اروپایی، وضعیت در داخل مدارس چطور است؟ آیا نگرانی یا چالشی وجود دارد که ناشی از استفاده از فناوریهای دیجیتال باشد، یا از فقدان زیرساختهای فناوری دیجیتال در مدارس باشد؟ برخی از چالشهایی که در سطح مدارس وجود دارند چه هستند؟
هالا هولمارسداتیر: سوال جالبی است. زمانی که درباره فناوریهای دیجیتال صحبت میکنیم، اغلب بحث بسیار چندقطبی میشود. بنابراین، هنگامی که در مورد تاثیر فناوری بر کودکان و افراد جوان صحبت میکنیم، اغلب موضوع طول زمان استفاده از صفحه نمایش به ذهن میرسد. دستورالعملهای آکادمی پزشکی اطفال آمریکا، که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، و در سال ۲۰۱۶ بهروزرسانی شد، و درباره طول زمان استفاده از صفحه نمایش صحبت میکند، به عنوان سند مطرح است. موضوع طول مدت استفاده از صفحه نمایش دیجیتال چیزی است که بسیاری از والدین و خانوادهها چه از مرجع بحث مطلع باشند چه نه، پیش از هر چیز به سراغ آن میروند. جالب است که وقتی با معلمان و والدین و سیاستگذاران صحبت میکنیم، برخی از دستورالعملها مطرح میشوند، ولی نمیدانند این نوع بحثها از کجا آمدهاند.
فکر میکنم بسیاری از والدین برای اینکه بگذارند فرزندانشان بیش از حد مشخصی به صفحه نمایش خیره شوند به نوعی با چالش مواجهاند. افزایش دسترسی به فناوری در مدارس هم به نوعی آنچه را که دستکم برخی والدین احساس میکنند برای فرزندانشان مفید است، پس میزند. فکر میکنم معلمها هم با مساله طول زمان استفاده از صفحه نمایش درگیرند. استفاده از تبلت برای نوجوانانی که به تلفن همراه خود چسبیدهاند، یا اعتیادآور بودن بازیهای ویدیویی، یا نگرانیها درباره اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی، بحثهای مرتبط هستند. بنابراین، بدیهی است که موضوع زمان استفاده از صفحه نمایش موضوع داغی است.
از سوی دیگر، تمایل داریم که فناوری را برای فرزندان و جوانانمان مفید در نظر بگیریم. و واقعیت هم این است که آنها باید به این ابزار و به اینترنت دسترسی داشته باشند تا بتوانند این نوع مهارتها را توسعه دهند زیرا این چیزی است که دنیای کار امروز به آن نیاز دارد. بنابراین، فکر میکنم بخشی از چالش [که سوال شما بود] ایجاد تعادل است.
ویل بِرِم: و میتوانم تصور کنم کار بسیار دشواری است. به خصوص اگر بچهای در خانه دارید که همیشه مشغول بازیهای ویدیویی در تلفن همراه خود است، با آی پد مطالعه میکند و بعد در مدرسه جلوی رایانه مینشیند. این وضعیت حتی قبل از همهگیری بیماری کووید وجود داشت و حالا در دوران کووید، دانشآموزان واقعا تمام روز جلوی صفحه نمایش رایانه مینشینند که در مدرسه حضور داشته باشند. منظورم این است که نگرانی والدین منطقی به نظر میرسد.
هالا هولمارسداتیر: من کاملاً نگرانی والدین را درک میکنم و فکر میکنم برای معلمان هم این مسئله چالش ایجاد کرده است. فکر میکنم کووید ما را احتمالا ۱۰ سال به جلو هل داده است. معلمان و مؤسسات آموزشی را به جایی هل دادهایم که بله، داشتند به سمت آن میرفتند، اما با سرعت کمتر. فکر میکنم بخشی از مساله به این واقعیت برمیگردد که هیچ خط مشی یا دستورالعملی برای معلمان و والدین وجود نداشته است. گزارشهایی از والدین شنیدهایم که میگویند، یک بچه در این مدرسه دارم، و آنها از این پلتفرم و نرمافزار استفاده میکنند، و یک بچه دیگر در آن یکی مدرسه دارم، و آنها از آن نرمافزار یا پلتفرم استفاده میکنند. بنابراین، طیف وسیعی از چیزهایی وجود دارند که معلمان در مدارس از آنها استفاده میکنند. اما چیزی که وجود ندارد، مجموعهای استاندارد از ابزارها است. چنین شرایطی ایجاب میکند که والدین و معلمان در مورد مسایل توافق داشته باشند، اما قطعا نیازمند آن است که میان معلمان و والدین گفتگو وجود داشته باشد.
ویل بِرِم: حتی در سطوح دانشگاهی نیز این اتفاق میافتد. مثلا جایی که من تدریس میکنم، هر نوع دورهای که ارائه میشود رویکرد متفاوتی به آموزش و یادگیری دارد. و ما صرفا مبنا را بر این میگذاریم که دانشآموزان خودشان راه و چاه را پیدا میکنند. حتی اگر مدام از یک دوره به دوره بعدی میروند و این دورهها کاملاً ساختاربندی متفاوتی دارند و در آنها از ابزارهای مختلفی استفاده میشود. حتی اگر همه دورهها روی یک پلتفرم باشند، باز ساختار متفاوتی روی آن پلتفرم دارند. من با دانشآموزان احساس همدلی میکنم حتی با آنهایی که در سالهای بیست و سی زندگیشان هستند و با اینهمه در تقلا هستند تا با فناوریهای جدید کنار بیایند تا بتوانند در کلاس درس شرکت کنند.
هالا هولمارسداتیر: کاملا قابل درک است. با اینکه این دانشآموزان در نسل دیجیتال متولد میشوند، اما این مهارتها خودبهخودی ایجاد نمیشود.
ویل بِرِم: درست است.
هالا هولمارسداتیر: من خودم با اینکه احساس میکنم حسابی “فنی” هستم، پیش میآید که چیزی را متوجه نشوم. مثلاً اینکه چگونه عکسم را در زوم تغییر بدهم. برای این کار مجبور بودم در گوگل جستجو کنم، [من میدانم] چگونه میتوانم چیزهای ساده را پیدا کنم، اما از بچههای ۱۰ ساله، جوان ۲۰ ساله یا نوجوان ۱۵ ساله یا حتی بچه کلاس اولی چه انتظاری داریم؟ این یک چالش بسیار بزرگ است. یا اینکه معلمی که باید به یک کودک شش ساله آنلاین درس بدهد، چگونه با این موضوع کنار بیاید. گزارشهایی داریم که دانشآموز با معلمش در ساعت پنج بعد از ظهر تماس گرفته است. برای معلمان در دوره کووید تعطیلی وجود ندارد. دانشآموز تماس میگیرد و شکایت دارد که پدر و مادرش تمام روز با کامپیوتر کار میکنند، و او حوصلهاش سر رفته است و میخواهد با معلم صحبت کند. این موضوع باید برای بسیاری از معلمان چالشبرانگیز باشد.
ویل بِرِم: چگونه برخی از کشورهای اروپایی بر چالش ها غلبه کردهاند یا ممکن است بتوانند غلبه کنند؟
هالا هولمارسداتیر: برخی از کشورها مثل نروژ زیرساختهای بسیار خوبی داشتند، اما مدارسی بودند که از زیرساخت مناسبی بهرهمند نبودند و دانشآموزانی که به زیرساخت مناسب دسترسی نداشتند. با این همه این امکان وجود داشت که کامپیوتر و صفحه نمایش برایشان ارسال شود. در رومانی همانطور که گفتم ۲۵ درصد بچهها دسترسیشان به مدرسه قطع شد، این تلاش وجود داشت که به آنها دسترسی ایجاد شود. در استونی درباره هزار کودک گمشده صحبت میشود که نتوانستند در ابتدای دوران کووید با آنها ارتباط برقرار کنند. فکر میکنم لازم است نمونههای موفق را بررسی کنیم و ببینیم چطور این نمونهها امکانپذیر شدند ولی برای این کار زیرساختها باید مهیا باشند تا بتوانیم ابزارها و منابع را فراهم کنیم. در کشورهایی مانند بلژیک و نروژ، در طول قرنطینه مطلق در اوایل ماه مارس و آوریل ۲۰۲۰، برای گروههایی از دانشآموزان که والدینشان کارکنان خط مقدم مراکز بهداشتی یا کارکنان مراکز حساس بودند، یا افرادی بودند که به شدت جامعه به آنها نیاز داشت، و همچنین برای بچههایی که در موقعیتهای آسیبپذیر بودند، برخی از مدارس باز ماندند تا امکان حضور آنها در مدرسه وجود داشته باشد. اما واقعا گروه کوچکی و در این دو کشور بودند.
ویل بِرِم: به نظر میرسد نه فقط درباره تأثیرات جسمی کرونا بر جوانان، و به طور کلی بر همه مردم و همچنین درباره نحوه آموزش و یادگیری و برپایی آموزش آنلاین ناشناختههای زیادی وجود دارند، و با این حال، نمیتوانیم متوقف شویم [که بررسی کنیم] و باید همچنان ادامه دهیم و آموزش را پیش ببریم. معلمان هنوز به مدرسه یا کلاسهای درس میروند. به نظر من این عدم اطمینان بزرگ کمی نگرانکننده است.
هالا هولمارسداتیر: دقیقا! باید وضعیت و سلامت افراد کم سن را بررسی کنیم. فقط آنها نیستند، معلمان هم هستند. معلمان گزارش میدهند، که کار بیش از حد، استرس زیادی برایشان ایجاد کرده است. حتی ما که در آموزش عالی مشغولیم، واقعا ساعت کاری و زمان تعطیلی ما چه زمانی است؟ بحثهای زیادی در رسانههای اجتماعی وجود دارند، میان معلمان، دانشآموزان در سنین بالاتر که در رسانههای اجتماعی فعال هستند و دانشجویان که به نوعی درگیر مسائلی مثل تنهایی، سلامت روان، سلامت عمومی در دوران کرونا هستند. فکر میکنم که این بحثها، منعکسکننده وضعیت جامعه به طور کلی حتی وضعیت جامعه قبل از شیوع کرونا است. اینجا همان جایی است که باید بررسی کنیم که تاثیر فناوری بر جوامع به طور کلی چیست.
ویل بِرِم: درباره استفادهی خصوصا جوانان از فناوری و شبکههای اجتماعی قبل از همهگیری کرونا و تأثیر آن بر سلامت عمومی آنها چه میدانیم؟
هالا هولمارسداتیر: با توجه به تنوع افراد در گروهی که آن را گروه جوانان میخوانیم، و برای درک وضعیت آنها باید به انواع مختلفی از گروه نگاه کنیم. باید جنسیت، نژاد، تنوع قومیتی، پیشینه اقتصادی-اجتماعی آنها را، خصوصا آنهایی را که متاثر از نابرابری هستند، و همچنین آنهایی را که متاثر از نبود فرصت مشارکت در جامعه هستند، در نظر بگیریم. بعد، از یک طرف بحث شبکههای اجتماعی مطرح است، و از طرف دیگر بحث بازیهای دیجیتال و اعتیاد به آنها مطرح است، و به طور کلی، درباره این مباحث درباره جوانان یا نوجوانان صحبت میکنیم. پس باید همه اینها را به عنوان عوامل مختلف پیشزمینهای در نظر داشته باشیم [تا به این سوالها پاسخ دهیم که] چه کسی متاثر است، چگونه متاثر است، و چرا متاثر است؟ و آیا این جنبه آنلاین یا این جنبه فناوری منعکسکننده چیزی است که قبلاً آفلاین اتفاق افتاده است؟ و چگونه به برخی مسائل آنلاین در مقایسه با مسایل آفلاین رسیدگی میکنیم؟ به طور کلی چگونه به سلامت افراد جوان رسیدگی میکنیم و آیا این مسائل مختلف از یکدیگر تقلید میکنند یا اینکه شبکههای اجتماعی یا بازیها روندی را تقویت میکنند که در حال حاضر در جامعه وجود دارد؟ مطمئنا، ما به اندازه کافی اطلاعات نداریم. بسیاری از تحقیقاتی که درباره کودکان و جوانان داریم مبتنی بر نظرسنجی هستند، بسیاری از آنها کَمّی هستند. ما تحقیقات کیفی زیادی نداریم که در پی درک زندگی هر روزه و دیدگاه کودکان و جوانان باشند. ما همچنین تحقیقات زیادی درباره کودکان کمسنتر، افراد زیر ۱۲ سال، کودکان پیش از سن بلوغ نداریم. واقعاً تحقیقات کمی داریم که بر آن بخش از دوران کودکی متمرکز باشند.
ویل بِرِم: آیا تحقیقاتی درباره برخی از اثرات بالقوه مثبت فناوری بر روحیه و سلامت وجود دارد؟ منظورم این است که اغلب ما وقتی درباره فناوری صحبت میکنیم، درباره تأثیرات منفی آن مثلا صفحه نمایش بر سلامت صحبت میکنیم. اما آیا میتواند مزایایی هم وجود داشته باشد؟
هالا هولمارسداتیر: برخی از مزایا میتوانند مهارتهای عمومی مثل توانایی انجام همزمان کارها باشد که کودکان از طریق آنلاین بودن کسب میکنند. بدیهی است، دنیای کار یا جامعه به این مهارت ها نیاز دارد. همانطور که پیش میرویم، بسیاری از خدمات و مشاغل بیشتر و بیشتر به این نوع مهارتهای تکنولوژیکی نیاز پیدا میکنند. مثلا در شرایط شیوع کرونا، خیلی خوب است که در زمینه فناوری اطلاعات کافی داشته باشیم و بتوانیم کارهای خود را به خاطر عدم امکان ملاقات حضوری به صورت آنلاین انجام دهیم. اگرچه من شخصاً ملاقات حضوری را ترجیح میدهم. دیدار آنلاین برای مدتی عالی است، اما چیزی نیست که در دراز مدت دوست داشته باشم ادامه دهم. بدیهی است که ما به رویکردی متعادل نیاز داریم. اما مطمئناً فناوری امکانات زیادی در اختیار کودکان قرار میدهد، و فرصتی شخصیسازی شده برای برخی از کودکان فراهم میکند. آموزش میتواند از طریق فنآوری با ویژگیها یا نیازهای شخصی افراد سازگار شود. بنابراین، فناوری به ما امکان میدهد چیزهایی را ارائه دهیم که شاید وضعیت عادی تدریس و یادگیری حضوری نتوانسته است برای کودکان فراهم کند.
فکر میکنم باید به کودکان در یک چشمانداز گستردهتر نگاه کنیم. چیزی که به آن نیاز داریم جنبههای مثبت فناوری در بررسی چگونگی احاطه فناوری بر اکوسیستمهای مختلف کودکان و جوانان امروزی است. به عبارت دیگر، در بین سیستمهای مختلفی که کودکان را احاطه کردهاند، نه فقط مدارس، بلکه همانطور که در حال حاضر در دوران کووید میبینیم، خانوادهها و والدین نقش بسیار مهمی دارند. خانه واقعاً مهم است. مطمئن نیستم که قبلا اطلاعی از اینکه والدین واقعاً برای حمایت از تحصیل فرزندانشان چه کاری میکردند، داشتیم. امروز اما داریم به تصویر جامعتری در این باره نسبت به شش ماه یا یک سال پیش دست پیدا میکنیم. این یک بخش از ماجرا است که بفهمیم نقش خانواده یا خانه در حمایت آموزشی کودکان چیست. اما مساله دیگر این است که کودکان چگونه از اوقات فراغت خود استفاده میکنند؟ از اوقات فراغت آنها چه چیزی میتوانیم بفهمیم؟ چگونه اوقات فراغت میتواند یادگیری غیررسمی را پیش ببرد؟ بنابراین صرفا موضوع محیط مدرسه مطرح نیست، این هم مطرح است که چگونه کودکان به شهروندان دیجیتال تبدیل میشوند، یا اینکه چگونه از طریق استفاده از کمپینهای آنلاین مشارکت مدنی جوانان رشد میکند، حتی در این حد که از یک چیزی خوششان میآید یا درباره چیزی نظرشان را اعلام میکنند، چون به نظر من امروزه جوانان کمتر در شکل سنتی سیاست درگیر میشوند. بنابراین موضوع این است که چگونه فناوری یا شیوه استفاده جوانان از مثلا شبکههای اجتماعی را در جهت ارتقای مشارکت مدنی و دموکراسی به کار ببریم.
ویل بِرِم: شما گفتید که همهگیری کرونا ما را به نوعی ۱۰ سال در زمینه استفاده از فناوری در مدارس به جلو هل داده است. آیا فکر میکنید جامعه جهانی یا به طور خاص جوامع اروپایی را در دستیابی به ایده شهروندی دیجیتال هم به پیش برده است یا در درک شفافتر این موضوع که کودکان در اوقات فراغت خود چطور از فناوری استفاده میکنند؟ آیا قرار است بعد از همهگیری کرونا درک بهتری از مسائل داشته باشیم؟ و چنین درکی میتواند نحوه برنامهریزی ما برای آموزش، تفکر درباره آموزش و نحوه اداره مدارس را تغییر دهد؟ آیا این موضوع در مورد فناوری تأثیر طولانی مدتی خواهد داشت؟
هالا هولمارسداتیر: چندان مطمئن نیستم که بعد از همهگیری کرونا درباره نحوه استفاده کودکان از فناوری در اوقات فراغتشان اطلاعات کافی به دست آورده باشیم یا نه، اما مطمئناً در حال درک برخی از فناوریهایی هستیم که کودکان را احاطه کرده است. از چه چیزهایی استفاده میکنند؟ به چه چیزهایی دسترسی دارند؟ بنابراین، به نوعی به بحث شکاف سطح اول و سطح دوم برمیگردیم. یعنی همان دسترسی و اتصال به شبکه بعلاوه آمادگی و مجموعه مهارتهایی که کودکان در مدرسه یاد گرفتهاند، و همچنین آنچه میتوانند در اوقات فراغت به دست آورند. مثلا کودکانی که اطلاعات خوبی در زمینه شبکههای اجتماعی دارند یا بیشتر اوقات فراغت خود را برای بازی یا انجام انواع فعالیتهای مرتبط با فناوری مانند ساختن ویدیوهای یوتیوب، یا تیک تاک، صرف میکند. روشی که آنها از آن مهارتها استفاده میکنند نشانههایی را در اختیارمان قرار داده است. البته بررسی برخی از این مسائل در پسا کووید جالب خواهد بود.
من خودم، پروژه تحقیقاتی که در حال حاضر مدیریت میکنم، یک پروژهی اتحادیه اروپا به نام DigiGen است. در این پروژه قصد داریم برخی از مواردی را که دربارهشان صحبت کردیم بررسی کنیم. البته این پروژه قبل از کووید طراحی شده بود. ما در دوران کووید هستیم و مسلما نمیتوانیم نادیدهاش بگیریم. بنابراین، برای اینکه آنچه قبل از کووید وجود داشت و آنچه را به دلیل بیماری کووید پیش آمده دستهبندی کنیم، با چالش روبرو هستیم. اما فکر میکنم بررسی شیوههایی که از طریق آنها به مجموعه مهارتهایی دست پیدا کنیم که کودکان و جوانان با استفاده از فناوری در اوقات فراغت به دست میآورند و اینکه چگونه میتوانیم آموزش را بر آن مبنا استوار کنیم بخش مهمی از کاری است که در پیشرو داریم.
ویل بِرِم: فکر میکنم باید بعد از اتمام پروژهتان به FreshEd برگردید تا به برخی از این سؤالات که امروز دربارهشان صحبت کردیم پاسخ بدهید. خیلی خوب میشود که بتوانیم بفهمیم در نسل دیجیتال امروز و نحوه شهروندی دیجیتال آنها چه میگذرد. منظورم این است که سوالات جالب زیادی وجود دارند. درباره مبحث معلمان و خانوادهها هم همینطور. از اینکه امروز دعوت FreshEd را پذیرفتید بسیار سپاسگزارم. از صحبت با شما واقعا لذت بردم.
هالا هولمارسداتیر: عالی، ممنون از اینکه مرا دعوت کردید. مشتاقانه منتظرم تا زمانی که اطلاعات بیشتری به دست آوردیم یا برای گزارش یافتههایمان حدود دو سال دیگر آماده بودیم دوباره با شما صحبت کنم .