تاریخ صدور : ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
تشکل صادر کننده: معلمان خودجوش «ادمینهای کشوری»
به نام خداوند لوح و قلم
مردم شریف ایران،مامعلمان این سرزمین، ازآغازپاندمی کرونا، باهر روشی، تلاش کردیم،آموزش فرزندان ایران، بر زمین نماند، وبرای این منظوربا دست خالی وبدون کمترین حمایتی ازسوی دولت، از گوشی و وسایل شخصی خود استفاده کردیم و هزینه های زیادی بر معلمانی تحمیل شدکه تنگای مالی زندگی شان رانیک میدانید.
یخچال خانه مان شد؛ وایت برد، موبایل شخصی مان شد؛دوربین و دستگاه ضبط و پخش خانه هایمان شدمدرسه، خانه هایمان در سکوت نیمه شب، شد ساعت تدریس وتولیدمحتوای درسی آری تخت بیمارستان هم نتوانست مارا از تعهد انسانی مان نسبت به فرزندان ایران، بازدارد.
مابی هیچ منتی ازمال وجان وزندگی خود گذشتیم ومایه گذاشتیم تافرزندان میهن را ازاین پیچ ناشناخته عبوردهیم.
لکن با این همه وفا،حاصلی جزجفا ندیدیم، امابه رسم عشق به این مردم، پروانه وارسوختیم و دم بر نیاوردیم.
دولتی که بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی، وظیفه داشت همه ی امکانات و لوازم آموزش رایگان رافراهم آورد، به واسطه ی لطف معلم که از وسایل شخصیش استفاده میکرد، زیرکانه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد و همه ی بار مسئولیت، به دوش معلمی افتاد، که در تأمین معاش زندگی خود، دچار مشکل بود.
آموزش باکیفیتی که به تجهیزات و امکانات مختلف نیاز داشت، با بی مسئولیتی دولت، به محاق رفت و حقوق فرزندان ایران درسکوت وبی اطلاعی مردم ایران به فراموشی سپرده شد.
مردم عزیز ایران! مامعلمان، کاستی های آموزش آنلاین، دراین شرایط را خوب میدانیم و اتفاقادر این درد بزرگ و حق کشی ازفرزندان میهن،باشماهمدردیم و به نوعی صاحب عزاییم.
اماحتما می دانیدکه یک آموزش آنلاین با کیفیت،مستلزم تجهیزاتی است که از عهده ی معلم خارج است.
وگرنه کیست که نداند،بایک موبایل با امکانات محدود، نمیشود آموزشی در شأن فرزندان ایران تولید کرد؟
امادریغاکه دولت بازیرکی ،این کمبود کیفیت رابه دوش معلم انداخت و صد افسوس که بخش تنگ نظرجامعه،مثل همیشه فریب تبلیغات غیرواقع راخوردو کمبودها راازچشم معلم دیدو بجای تقدیر ازآن همه ایثارگری معلمان،زبان به سرزنش آنان گشود و ازطریق رسانه های خود، آنهارادرگوش جامعه، بازگو کرد.
با هک نرم افزارشادواز راه های مختلف، حریم خصوصی معلم تهدیدشد.
مردم عزیز ایران؛
خبر دارید؛ ازآن معلمانی که بر تخت بیمارستان، عاشقانه تدریس میکردند،و جان شیرین خودرا ازدست دادند؟
خبردارید؛در شرایطی که معلم در شدیدترین تنگنای اقتصادی بود،وقتی موبایلش میسوخت،با چه پولی گوشی و بسته اینترنت میخرید؟ و هزار هزینه ی دیگری که به دوشش افتاده بود را از کجا تأمین میکرد؟
خبر دارید باآن همه تنگنا، چه تعداد تبلت و وسایل آموزشی باکمک همین معلمان، برای دانش آموزان بی بضاعت، خریداری و اهدا شد؟
خبردارید که دراین مدت،دولت ذره ای به مسئولیت قانونی اش عمل نکردوبرای تأمین تجهیزات آموزشی، هیچ هزینه ای به معلمان پرداخت نکردو دانش آموزان فقیررانیزفراموش کرد؟
خبرداریدچندهزاردانش آموز،ازآموزش بازماندند؟
خبرداریدبرخی معلم به واسطه ی تنگنای مالی،چراغ زندگی شان خاموش شد؟
خبرداریدکه وقتی می خواستنداز زیربار تأمین تجهیزات آموزشی شانه خالی کنند، بدون رعایت هیچگونه پروتکلی،مدرسه را حضوری اعلام میکردند؟
دریغ ازعزیزان بسیاری که جان خودرادر این راه ازدست دادند.
«انتظارت خبری نیست مرا
قاصدک در دل من همه کورندوکرند
قاصدک تجربههای همه تلخ در دلم میگوی با دلم می گوید:
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب …»
*بنابراین با توجه به اینکه، آموزش با این وسایل شخصی اندک معلم،کاملا ابتر میماند ودولت ازسویی،عملابنایی،به جبران این عقب افتادگی نداردو ازدیگر سوی، مطالبات قانونی معلمان را نمیپردازد.
ازاین رو ما معلمان ایران از شنبه بیست و سوم بهمن ماه ۱۴۰۰، استفاده از گوشی و وسایل شخصی خود، در آموزش را تحریم نموده*
*و منتظر میمانیم تا دولتی که دعوی عدالتش، گوش فلک را کر کرده، به وظایف قانونیش نسبت به آموزش برگردد و در ابعاد مختلف، زمینه را برای تحقق عدالت آموزشی فراهم آورد.*
بدیهی است، همه ی هزینه هایی که در این سالها به معلم تحمیل شده نیز باید جبران شود، وگرنه شرعا، قانونا، عرفا و اخلاقا دولت اسلامی نسبت به معلمان، بدهکار است و حق الناس را اله الناس، هرگز نخواهد بخشید.
و در این راستا
از همکاران فرهنگی در سراسر ایران میخواهیم؛ علیرغم میل باطنی همه ی ما، از تاریخ بیست و سوم بهمن ماه ، به این فراخوان عمل نموده و دولت را مجبور به اجرای قانون و انجام وظایف قانونی خود نمایند.
ز مردم شریف ایران میخواهیم؛ برای بازگرداندن دولت به وظایف قانونی نسبت به اصل سی ام قانون اساسی که همان آموزش رایگان است، از هیچ کوششی دریغ ننماید.
از دولت میخواهیم؛ به اصلی ترین وظیفه ی خود یعنی اجرای قانون برگردد و برای تحقق کامل شعار آموزش رایگان، تلاش عملی نماید.
از رئیس دولت میخواهیم؛ درقبال آن قشری که در تلویزیون ملی، از بردن نامش، پرهیز میکند و البته همانجا به صادق بودن آنها اقرار مینماید، رویه ی احترام در پیش گیرد و مطالبات قانونی بر زمین مانده ی آنها را، همانطور که در ایام انتخابات وعده داده بود، تا تحقق همه ی آنها پیگیری نماید و به قول خودش یک بار برای همیشه، مشکل معلم را حل کند.
از نماینده ی دولت در آموزش و پرورش میخواهیم؛ به جای تهدید و ترعیب معلمان مطالبه گر، که مطالبات قانونی خود را طلب میکنند، پیگیر وظایف ذاتی خود باشد و مشکلات مدارس و معلمان را با راهحل های غیرعلمی، به تمسخر نگیرد.
از قضات دستگاه قضا میخواهیم؛ قانون را مبنای عمل خود قرار داده و بیانات اخیر رئیس قوه قضائیه در مورد معلمان مطالبه گر، نصب العین خود قرار دهند.
از دستگاه های امنیتی میخواهیم؛ بجای پرونده سازی برای معلمانی که به مطالبه ی قانونی حقوق خود میپردازند، زمینه را برای معرفی و برخورد با مسئولین قانون گریز و عاملان اصلی نارضایتی معلم و مردم، فراهم آورند.
و از رسانههایی که سهوا و یا عمدا بر ضد معلم حرکت میکنند، میخواهیم؛ به تخریب معلم پایان دهند و خبرنگاران آنها به جای منفعت نگاری، به فکر چشم انداز و دورنمای بلند مدت ایران باشند که همانا معلمان در توسعه آن، نقش بنیادی دارند.