افلاطون (۴۲۷/۳۴۸ پیش از میلاد) در اثر مشهور خود جمهور مینویسد: «اگر قرار است زنان با مردان برابر باشند، باید از همان آموزشهایی برخوردار شوند که مردان». زمانی که در سال ۲۰۱۴ میلادی، ملاله یوسفزی – برندهی نوجوانِ جایزهی صلح نوبل- در مجمع عمومی سازمان ملل ایستاد و با صدای بلند گفت «نیمی از ما عقب نگه داشته شدهاند» بیش از دو هزار سال از عصر افلاطون میگذشت.
سخنِ فیلسوفِ بزرگِ یونان همچنان از مهمترین چالشهای جوامع در سراسر دنیاست: برابری جنسیتی در نهاد آموزش.
چرا برابری جنسیتی در نهاد آموزش مهم است؟
آموزش و پرورش از ارکان اصلی توسعه است و آموزش و پرورشِ مبتنی بر برابری جنسیتی یکی از ابزارهای مهم برای رشدِ پایدار. مدرسه در تمام جوامع نقشی انکارناشدنی در شکلدهی، تعمیق یا بازسازیِ شکافهای جنسیتی دارد. این مدرسه است که بخش مهمی از آنچه زنان برای ورود و نقشپذیریِ فعال در فرآیند توسعه نیاز دارند تأمین میکند. از جمله به همین دلیل است که یونسکو (سازمانِ آموزشی، علمی و فرهنگیِ سازمان مللِ متحد) برابری جنسیتی در نهاد آموزش را از مهمترین اولویتهای سازمان ملل برای تحققِ توسعهی پایدارِ جهانی میداند.
دسترسی به فرصتهای برابر آموزشی برای دختران و پسران آن قدر مهم است که به عنوان یکی از چند شاخصِ اصلیِ توسعه در کشورها شناخته میشود. تبعیض و نابرابریِ جنسیتی در دسترسی به آموزش همگانی نه تنها زندگی هر یک فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه سبب کاهش متوسطِ سرمایهی انسانی و شکلگیری جامعه و اقتصادی نامتوازن هم میشود.
جولیا گیلارد، اولین نخستوزیر زن در استرالیا که بعدها پروژهی «مشارکت جهانی برای آموزش» را راهاندازی کرد در مقالهای با عنوان «دستیابی به برابری جنسیتی از طریقِ بازاندیشی در سیستم آموزشی» مینویسد: «تنها از راهِ آموزشِ برابر است که زنان میتوانند صدای مستقل خود را بیابند و عاملیتِ لازم برای نوشتنِ آیندهای از آنِ خود را پیدا کنند». او مینویسد: «برابری جنسیتی باید در دی ان ای / DNA سیستم آموزشی وارد شود». اما چگونه؟ چگونه میتوان برابری جنسیتی را به دی ان ای / DNA سیستم آموزشی وارد کرد؟
برای پاسخ به این سؤال میتوان وضعیتِ دو گروه مؤثر در تحققِ برابری جنسیتی در آموزش را بررسی کرد: زنان در نقشهای اثرگذار و تعیینکننده در نهاد آموزش و دانشآموزان دختر. در این مقاله به بررسی کارکنان زن در نظام آموزش و پرورش پرداختهایم و در بخش بعدی که به زودی منتشر میشود، وضعیت تحصیل دختران و برابری جنسیتی در برخورداری از حق آموزش را بررسی خواهیم کرد.
معلمی، شغلی امن و «زنانه»
۶۰ درصد از بدنهی آموزش و پرورش در ایران را زنان تشکیل میدهند. به گفتهی فرحناز میناییپور، مشاور وزیر آموزش و پرورش ایران حدود ۵۰۰هزار زن در نهاد آموزش ایران مشغول به کار هستند، واقعیتی که سبب شده آموزش و پرورش را به عنوان «زنانه»ترین وزارتخانهی ایران بشناسند. آیا این آمار از برابری جنسیتی در نهاد آموزش ایران خبر میدهد؟
معلمی در ایران به طور سنتی شغلی امن برای زنان در نظر گرفته میشود. طبق آماری که در سال ۱۳۹۳ منتشر شد، ۱۴هزار و ۱۲۹ زن سرپرست خانوار در مدارس ایران مشغول تدریس بودند. با این حال به همان نسبت که معلم بودن و تدریس در مدرسهها شغلی «مناسب» و گاه حتی «زنانه» تلقی میشود، پیشرفت در ساختار آموزش و پرورش و دسترسی به جایگاههای مدیریتی و تصمیمسازی و سیاستگذاری در این سازمان «مردانه» و در انحصار مردان باقی مانده است.
از سوی دیگر بیشتر بودنِ تعداد معلمان زن نسبت به معلمانِ مرد نیز تا به حال بارها موضوعِ نگرانیِ مسئولان و مدیرانِ کل آموزش و پرورش ایران بوده است.
علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش ایران در دولت یازدهم در سال ۱۳۹۴ با ابراز نگرانی از افزایش تعداد معلمان زن نسبت به معلمان مرد؛ بسیاری از زنان معلم در استان تهران را «مازاد بر نیاز» دانست و از سیاست «کاهش تورم در استخدامهای جدید» خبر داد. او گفت: «۸۱ درصد از نیروی انسانی آموزش و پرورش در پایتخت ایران را زنان تشکیل میدهند». در همان سال، تعدادِ انگشتشمارِ زنان در سالن همایش نشست مدیران کل آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران توجه بسیاری از رسانهها را به خود جلب کرد.
اگرچه ۶۰ درصد از کادر آموزشی آموزش و پرورش را زنان تشکیل میدهند اما تنها هفت درصد از پستهای مدیریتی، تعیینکننده و اثرگذار در سیاستگذاریهای کلان آموزشی به آنها رسیده است. به گفتهی مشاور وزیر آموزش و پرورش ایران از بین ۳۰ مدیرکلِ حوزهی وزارتی تنها دو معاون وزیر و رئیس سازمان از میان زنان انتخاب شدهاند. در سطح مدیریت کل استان هم زنان در وضعیت بهتری قرار ندارند. از میان ۲۲۰ معاونِ مدیر کل استان، تنها ۲۳ نفر -حدود ۱۰ درصد- زن هستند. وزازتخانهی عریض و طویل آموزش و پرورشِ ایران ۷۵۰ رئیس منطقه دارد که تنها ۲۴ نفر از این میان را زنان تشکیل میدهند، یعنی کمی بیش از سه درصد مدیران منطقهای زن هستند. به گفتهی مشاور وزیر آموزش و پرورش ایران در حوزهی آموزش استثنایی کشور هم تنها ۱۱ رئیس زن وجود دارد.
تعادل جنسیتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از مهمترین بازوهای آموزشی و فرهنگی در ایران قابل توجه است. از ۳۲ مدیر کل کانون پرورش فکری هم تنها ۱۱ نفر زن هستند.
به گفتهی خانم میناییپور، مقاومت در برابر انتخاب زنان در سمتهای مدیریتی و تعیینکننده در نهاد آموزش ایران بهحدی است که سبب شده گاه حتا بعضی پستهای مدیریتی خالی بمانند اما زنان برای تصدی این مشاغل انتخاب نشوند؛ به این ترتیب توصیف «اکثریت در اقلیت» بهترین تصویر از وضعیت نابرابری و شکاف جنسیتی در وزارتخانهی آموزش و پرورش در ایران را به دست دهد.
چنین مقاومتی در برابر انتخاب زنان برای سمتهای مدیریتی در حالی صورت میگیرد که پیشتر، مشاورِ وقت وزیر آموزش و پرورش ایران اعلام کرده بود که ۷۰ درصد از زنان فارغالتحصیلِ نخبه به دلیل اینکه شغلی مناسب تحصیلات خود پیدا نمیکنند از کشور خارج میشوند.
پایینترین ردهی مدیریتی از آنِ زنان
حدود ۱۰۶هزار مدرسه در ایران وجود دارد که در ۶۰ درصدِ آنها زنان مدیریت میکنن؛ یعنی بیش از ۶۳ هزار مدیر مدرسه در ایران زن هستند. میتواند آمار دلگرمکنندهای باشد که شکاف جنسیتیِ موجود در نهاد آموزش را تا حد زیادی پر کند؛ اما اگر یک پله بالاتر برویم و به ردهی مدیریت منطقه برسیم، ناگهان به ۲۴ نفر میرسد!
مدیریت مدرسه در ردهبندیهای مدیریتیِ آموزش و پرورش ایران پایینترین سطح مدیریت است و میبینیم که مدیریت زنان در این سطح به دلیل لزوم تفکیک جنسیتی در مدارس دخترانه و پسرانه و جلوگیری از اختلاط معلمان زن و مرد با یکدیگر در مدارس، پذیرفتهشده است. اما وقتی به سطوحِ بالاتر و مؤثرترِ مدیریتی میرسیم تعدادِ زنان ناگهان بهشدت کاهش پیدا میکند.
دو سال پیش، هیچ یک از مراکز استانی آموزش و پرورش ایران مدیر کلِ زن نداشتند. در اسفند ماه سال ۱۳۹۷ یک زن از میان ۵۰۰ هزار زن شاغل در آموزش و پرورش توانست به جایگاه مدیر کل استان ارتقا پیدا کند. «فرحناز قائد امینی هارونی» اکنون مدیرکل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری و تنها مدیرکل استانیِ زن در این وزارتخانه است. که البته هیچ یک از معاونان خود را از میان زنان انتخاب نکرده است.
این در حالی است که بر اساس بخشنامههای دولتی که به تمام استانهای کشور ابلاغ شده و آنچه رئیسجمهوری ایران بارها در شعارهای انتخاباتی و سخنرانیهای خود اعلام کرده است ٣٠ درصد از موقعیتهای مدیریتی در هر وزارتخانه و مجموعههاشان قرار است به زنان برسد. ۳۰ درصد از موقعیتهای مدیریتی در وزارتخانهی آموزش و پرورش یعنی ۱۰ زن در سمت مدیرکل استانی آموزش و پرورش، در حالی که در حال حاضر تنها یک زن به عنوان مدیر کل استان انتخاب شده است.
به گفتهی فرحناز میناییپور، مدیرکل امور زنان و خانواده آموزش و پرورش یکی از دلایلِ تحقق نیافتنِ این وعده را هم باید در مجلس شورای اسلامی جستوجو کرد. او در گفتوگو با روزنامهی اعتماد میگوید بسیاری از نمایندگان مجلس در برابر انتخاب زنان در سمتهای مدیریتی از جمله مدیریت کل منطقه مقاومت میکنند و حتی وقتی که وزارت آموزش و پرورش زنان را به عنوان گزینههای مناسبِ مدیریت نامزد میکند، این نمایندگان مجلس هستند که گزینههای زن را رد میکنند و مردان را ترجیح میدهند.
سقف شیشهای، محکمتر از بخشنامهها
نظرسنجیای که شهره محمودیان، دانشجوی دکتری علوم تربیتی در آکادمی ملی علوم تاجیکستان دربارهی جایگاه زنان در فعالیتهای پژوهشی و آموزشیِ ایران انجام داده است نتایج جالبی به دست میدهد. ۱۸۰ زنِ عضو هیأت علمی دانشگاههای ایران در سال ۱۳۸۱ در نظرسنجی خانم محمودیان شرکت کرده و بیش از ۸۰ درصد آنها از وجود سقف شیشهای (Glass Ceiling) در سازمانها و نهادهای کشور گفتهاند. آنها میگویند زنان معمولا تا سمتهای مدیریتی در سطوح میانی پیشرفت میکنند و سپس روند پیشرفت آنها بسیار سخت و کند میشود. بر اساس همین نظرسنجی، زنان معتقداند دستیابی آنها به سمتهای مدیریتی در سطوح بالا عمدتاً بر مبنای حمایتِ مردانِ صاحبنفوذ میسر میشود و نه گزینش شایستهسالارانه.
سقف شیشهای موقعیتی است که اغلب زنان و اقلیتهای قومی و جمعیتی آن را تجربه میکنند. سقف شیشهای مجموعهای از موانع فرامتنی، غیررسمی و اغلب بیربط به توانمندی و شایستگیِ افراد را در برمیگیرد که ممکن است مثل شیشه، چندان هم به چشم نیاید و دیده نشود اما در تعیین موقعیت افراد – در اینجا زنان- و مخصوصا پیشرفت و ارتقای جایگاهشان نقش بازی میکند.
ترویجگری برای ارتقای مشارکت زنان در مدیریت آموزشی
وجود سقف شیشهای یا واقعیتهای دلسردکننده دربارهی میزان پیشرفت زنان در نهاد آموزش، ترویجگرانِ آموزشی را ناامید نمیکند، مصمم میکند. زنان و مردانِ شاغل در نهاد آموزش میتوانند همزمان، با مشارکتِ هم یا در قالب شبکههای همکاری متقابل در راه تحققِ هر چه بیشترِ برابریهای جنسیتی تلاش کنند. مشاهدهی فعال یکی از اولین و مهمترین ویژگیهای ترویجگران آموزشی است. این مشاهده تنها به مشاهدهی محیط و فضا و امکانات آموزشی محدود نمیشود، معلم ترویجگر باید بتواند دست به مشاهدهی خودش هم بزند.
اگر یک معلم یا مدیر زن هستید
- تواناییهای خود را مشاهده، ثبت و مستند کنید. مستند کردنِ تواناییها و مهارتهایی که در موقعیتهای مختلف شغلی و آموزشی از خود نشان دادهاید، هنگامِ ارائهی رزومه و درخواستِ ارتقای جایگاه شغلی به عنوان یک زن به کارتان خواهد آمد.
گاه لازم است توانایی خود را برای کسب جایگاهی بهتر، پیش از همه خودتان به چالش بکشید و بیازمایید. از آزمودنِ مدامِ مهارتها و تواناییهای خود نترسید.
روزنامهی نیویورکتایمز در مقالهای آموزشی پیشنهاد میکند تعداد مشارکتهای مؤثرِ خود در محیط کارتان را بشمارید و حتی ارزش اقتصادی انرژی و زمانی را که بر مشارکتی خاص متمرکز کردهاید بسنجید. مثلا به عنوان مدیر مدرسه کارگاهِ فوقالعادهی «مهارتهای ارتقا» برای زنانِ معلم برگزار کردهاید، کار خود را به حساب بیاورید و ثبت و ضبط و ارزشگذاری کنید.
- از مدیران بالادستیِ خود نظرسنجی کنید و بازخورد بخواهید. این کار میتواند امکانات بیشتری برای مذاکره و درخواستِ ارتقا در اختیار شما بگذارد و راه را بر بهانهها و موانع احتمالی ببندد. مقالهی نیویورکتایمز پیشنهاد میکند که ارتقای خود را از قبل برنامهریزی کند، شما به عنوان یک معلم یا مدیرِ زن میتوانید از چند ماه قبل از تقاضای ارتقا به نقشی مؤثرتر، از مدیران بالادستی خود بازخورد بخواهید.
- قوانینِ حامیِ برابری جنسیتی در نهاد آموزش را مرور کنید و بشناسید. این قوانین ممکن است طیفی از بخشنامههای داخلی و عمومی و مقررات رسمی را در بر بگیرند. برای مثال آگاهی از بخشنامهای که سهم ۳۰ درصدیِ زنان در سمتهای مدیریتی را ابلاغ کرده است میتواند دستِ شما را به عنوان یک مدیرِ مدرسهی زن برای مذاکره و درخواست ارتقا به مدیریت منطقهی آموزشی پُرتر کند.
- در بیشتر محیطهای کاری، زنان منتقد یا جدی در کار و پیشهی خود، با برچسبهایی مثل «بداخلاق»، «بیاعصاب» یا حتی «غرغرو» روبهرو میشوند. از برچسبها نترسید و اگر نابرابری جنسیتی در نهاد آموزش تجربه میکنید، دربارهاش حرف بزنید، انتقاد کنید و روشهای ترویجگرانه برای تغییر وضعیت را در پیش بگیرید.
- فراموش نکنید شما به عنوانِ معلم ترویجگری که از کنار نابرابریهای جنسیتی بیتفاوت عبور نمیکند و برای تحقق برابری جنسیتی در نهاد آموزش تلاش میکند تنها برای ارتقای موقعیت شغلی خودتان تلاش نمیکنید. رویکردِ ترویجگرانه و مسئولانهی شما در قبالِ نابرابریهای جنسیتی هم در طول زمان بر نهاد آموزش اثر میگذارد و هم الگوی مناسبی برای دانشآموزانتان فراهم میآورد و حساسیت به برابری جنسیتی را در آنها تولید یا تقویت میکند.
- در نهایت اجازه بدهید مناسبات تقویم برای شما و سایر زنانِ همکارتان چیزی بیش از یک مناسبت باشند. اگر روزی در تقویم رسمی کشور به عنوان روز زن یا روز معلم بازشناسی و تعیین شده است، از این فرصت برای جلب توجهِ بیشتر به نابرابریهای موجود، تقاضای سهم بیشتر برای زنان و ارتقای موقعیت خود در ساختار آموزش استفاده کنید.